يگانه زهرا ، دختري بي همتا

یگانه من، امروز اتفاقی دیدم که یه دندون دیگه درآوردی خوشگلم و کلی ذوق کردم برای اینکه اصلا انتظارشو نداشتم چون تقریبا 20 روز پیش یکی از دندونات دراومده بود ایشالله همه دندونات بدون درد و مشکل زود زود خودشونو نشون بدن دوستت دارم دخترم                                ...

عزیز دلم، بعد از چند ماه بالاخره این مروارید سفید خودشو نشون داد سومین دندونت خیلی اذیتت کرد، تقریبا سه ماه طول کشید، خارش لثه ، سرفه هایی که دکتر گفت به خاطر دندون درآوردنه و کم شدن وزنت... خدا رو شکر که اینم دراومد و راحت شدی ...

قشنگم، پارسال زمستون خیلی کوچولو بودی و نمیشد زیاد ببریمت بیرون.  ولی الان دیگه خانم شدی، بزرگ شدی، توی یکی از روزای سرد سه تایی رفتیم سمت آبعلی و بـــــــــــرف.   لپ گلی من، با تعجب مردمو نگاه میکردی که رو برفا سر  میخوردن بعد از اینکه کلی ذوق کردی و با بابایی بازی کردی، شروع کردی به بهونه گرفتن، آخه گرسنه بودی و شیر میخواستی، ما هم مجبور شدیم  برگردیم ولی همون مدت کوتاه هم کلی خوش گذشت ...

  یه روز جمعه بردیمت دنیای بازی، با اینکه فعلا نمیتونی از بازیهای برقی استفاده کنی ولی کلی ذوق زده شده بودی، هم از دیدن بچه ها، هم از دیدن وسایل بازی     زمانیکه بازیها خاموش بودن روی چندتا از اونا سوارت کردیم و تو هم که انگار چند ساله با این وسایل بازی کردی(!!!!) خیلی حرفه ای میدونستی چیکار باید بکنی و این برای ما خیلی جالب بود. و اینکه دلت نمیخواست دیگه پایین بیای ، کلــــــــی حال کردی نفسم              ...